آیه 84 سوره انبیاء
<<83 | آیه 84 سوره انبیاء | 85>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس ما دعای او را مستجاب کردیم و درد و رنجش را برطرف ساختیم و اهل و فرزندانش را (که از او گرفته بودیم) با عده دیگر به مثل آنها باز به او عطا کردیم تا هم لطف و رحمتی در حق او کرده باشیم و هم اهل عبادت متذکر (لطف و احسان ما) شوند.
پس ندایش را اجابت کردیم و آنچه از آسیب و سختی به او بود برطرف نمودیم، و خانواده اش را [که در حادثه ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او عطا کردیم که رحمتی از سوی ما و مایه پند و تذکری برای عبادت کنندگان بود.
پس [دعاى] او را اجابت نموديم و آسيب وارده بر او را برطرف كرديم، و كسان او و نظيرشان را همراه با آنان [مجدداً] به وى عطا كرديم [تا] رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادتكنندگان [باشد].
دعايش را اجابت كرديم. و آزار از او دور كرديم و خاندانش را و همانند آنها را با آنها به او بازگردانيديم. و اين رحمتى بود از جانب ما، تا خداپرستان همواره به ياد داشته باشند.
ما دعای او را مستجاب کردیم؛ و ناراحتیهایی را که داشت برطرف ساختیم؛ و خاندانش را به او بازگرداندیم؛ و همانندشان را بر آنها افزودیم؛ تا رحمتی از سوی ما و تذکّری برای عبادتکنندگان باشد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
كشفنا: كشف: اظهار و ازاله. در آيه به معناى دوم است..
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «83»
و (بياد آور) ايوب را آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه همانا به من آسيب رسيده و تو مهربانترين مهربانانى.
فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ «84»
پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و سختى او را برداشتيم و خاندانش را به او باز گردانديم و همانندشان را (نيز) با ايشان (همراه كرديم تا هم) رحمتى از سوى ما (به او باشد و هم يادآورى) و پند و تذكّرى براى عبادت كنندگان.
نکته ها
حضرت ايوب پيامبرى است كه در قرآن مجيد به دريافت نشان صبر مفتخر گرديده است.
«إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً، نِعْمَ الْعَبْدُ، إِنَّهُ أَوَّابٌ» «1» همانا ما او را انسان صابرى يافتيم، چه نيكو بندهاى بود، بدرستى كه او بسيار اهل توبه و انابه بود.
اگر چه حضرت ايّوب به مشكلات و بيمارىهاى بسيار سختى مبتلا شد، ولى بر خلاف آنچه در بعضى كتب آمده اين مسائل، مايه تنفّر مردم از او نبوده است، زيرا در اين صورت،
«1». ص، 44.
جلد 5 - صفحه 483
علاوه بر آنكه برخلاف قاعده لطف است، با بسيارى از روايات و تفاسير، از جمله تفاسير الميزان، فخر رازى، اطيب البيان، ابوالفتوح و نمونه نيز سازگار نيست.
از امام صادق عليه السلام دربارهى «وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ» سؤال شد كه چگونه همانند آنان را نيز به ايّوب داد؟ حضرت فرمود: خداوند از فرزندان او كه قبلًا به مرگ طبيعى مرده بودند نيز به همراه كسانى كه هلاك شده بودند، به او برگرداند. «1»
پیام ها
1- يادآورى و مرور تاريخ زندگانى بزرگان، بهترين وسيلهى تسكين و صبر و ارشاد و راهنمايى است. «وَ أَيُّوبَ»
2- انبيا نيز در زندگى مادّى، همچون ساير مردم عادّى به گرفتارىها و بيمارىهايى مبتلا مىشدهاند. «مَسَّنِيَ الضُّرُّ»
3- اگر چه گرفتارىها در ظاهر، ضرر مىنمايد، ولى در بسيارى از مواقع باطناً لطف خفى و رحمت الهى است. «مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
4- هميشه بلاها و مصائب جنبه كيفرى و تنبيهى ندارد، بلكه گاهى براى اعطاى درجه است و جنبه آزمايشى دارد. «مَسَّنِيَ الضُّرُّ» (با توجّه به اينكه انبيا معصوم هستند ناگوارىها بخاطر ارتكاب گناه و گوشمالى نيست).
5- انبيا نمونه ادب هستند. «مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
حضرت ايّوب عليه السلام نفرمود: پروردگارا! ضرر را از من برطرف فرما، بلكه به گونهاى دعا كرد كه يعنى خدايا تو خود مىدانى.
6- در مقام دعا، خدا را با صفتى بخوانيم كه با نياز ما تناسب دارد. «أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»
7- دعاى انبيا مستجاب است. «فَاسْتَجَبْنا»
8- لطف الهى بيش از تقاضا و دعاى انسان است. فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ ...
(حضرت ايوب عليه السلام از خداوند درخواست «كشف ضر» داشت، ولى پروردگار
«1». كافى، ج 8، ص 253.
جلد 5 - صفحه 484
علاوه بر اجابت خواسته او، اهلش را به او باز گرداند.)
9- فرزند، عنايت و رحمت الهى است. «آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ»
10- خداوند، هم اهل جود است و هم جبروت. «آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ»
در قنوت نماز عيد فطر و قربان مىخوانيم: اللهم ... اهل الجود و الجبروت ... در اينجا خداوند، هر چه را كه از ايوب گرفته شده بود به او بازگرداند و به علاوه آن را دو برابر هم كرد، هم گذشتهاش را جبران كرد و هم نسبت به آيندهاش جود و كرم نمود.
11- ميان دعا از يك طرف و ربوبيّت و سرازير شدن رحمت الهى از سوى ديگر، ارتباط خاصّى وجود دارد. «نادى، رَبَّهُ رَحْمَةً»
12- استجابت دعاى انبيا نيز نه براساس استحقاق شخصى آنان كه برمبناى فضل و رحمت الهى است. «رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا»
13- بلاها داراى ابعاد گوناگونى است، گاهى براى آزمايش است، گاهى براى رشد فكرى و علمى، و زمانى براى عبرت آموزى به ديگران. «ذِكْرى لِلْعابِدِينَ»
14- عبادت زمينه پندپذيرى است. «ذِكْرى لِلْعابِدِينَ»
15- همه مردم حتّى عبادت پيشگان به تذكّر نياز دارند. «ذِكْرى لِلْعابِدِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ (84)
خلاصه چون تعريض نمود به دعا به جهت ازاله بلاء بقول (رب انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين) و اين از لطيف كنايات است در طلب حاجات:
فَاسْتَجَبْنا لَهُ: پس اجابت فرموديم دعاى او را. فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ: پس زايل فرموديم آنچه به او بود از دردها و مرضها. وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ: و عطا فرموديم اهل او را و مانندشان را با ايشان.
از ابن عباس و ابن مسعود نقل است كه: خداوند سبحان برگردانيد اهل او را كه هلاك كرده بود به اعيانشان، و اعطا فرمود او را مثل ايشان، و همچنين برگردانيد عين اموال و مواشى او را و عطا فرمود مثل آن را.
در كافى- از حضرت صادق عليه السلام سؤال شد: چگونه عطا شد مثل آنها با ايشان؟ فرمود: زنده فرمود براى او فرزندانى كه مرده بودند به اجلشان پيش از اين، مثل آنها كه هلاك شدند در آن روز «2».
«1» خصال، ج 2، ص 399 و 400، باب السبقه.
«2» تفسير برهان، ج 3، ص 67 بنقل از كافى.
جلد 8 - صفحه 429
رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا: نعمتى از جانب ما بر او. وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ: و موعظه براى عالميان در صبر به محنتها و ابتلاها و انقطاع به خدا و توكل بر ذات يگانه او، زيرا در عصر ايوب هيچكس گرامىتر از او نبود نزد خدا، پس مبتلا فرمود او را به محن عظيمه؛ پس نيكو صبر نمود بر آن. بنابراين سزاوار است هر مبتلائى صبر نمايد و بداند كه عاقبت صبر، محمود است. باقى گزارشات حضرت ايوب در سوره «ص» ان شاء اللّه تعالى.
(قصه هفتم: اسمعيل، ادريس و ذو الكفل عليهم السلام).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ (81) وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ (82) وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (83) فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ (84) وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (85)
وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (86)
ترجمه
و مسخّر نموديم براى سليمان باد را كه بشدّت وزنده بود جارى ميشد بفرمان او تا آنزمين كه بركت داديم در آن و مائيم بهمه چيز دانايان
و از سر كشان كسانيرا كه بدريا فرو ميرفتند براى او و ميكردند كارى غير آن و بوديم مر آنها را نگهدارندگان
و ياد كن ايّوب را هنگامى كه خواند پروردگارش را كه
جلد 3 صفحه 570
بتحقيق رسيد مرا آزار و تو رحم كنندهترين رحم كنندگانى
پس اجابت نموديم مر او را و برطرف كرديم آنچه باو رسيده بود از آزار و داديم باو كسانش را و مانند آنها را با آنها براى رحمتى از نزد خود و پندى براى عبادت كنندگان
و اسمعيل و ادريس و ذا الكفل را كه هر يك بودند از صبر كنندگان
و در آورديم ايشانرا در رحمت خود همانا ايشان بودند از شايستگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان تسخير كوهها براى حضرت داود عطف فرمود بآن شمّهئى از الطاف خود را نسبت بفرزندش حضرت سليمان باين تقريب كه و نيز مسخّر نموديم براى حضرت سليمان باد را در حالى كه بشدّت ميوزيد و در حالى كه جريان داشت بفرمان او از پايتختش كه گفتهاند بعلبك يا شهر استخر بود تا بيت المقدّس يا شام كه در آنجا ساختمان ميكرد و معمولا صبح ميرفت و شب برميگشت با آنكه يك ماه راه متعارف بود باين كيفيّت كه بر تختش نشسته و كرسى نشينان در اطرافش و پرندگان بالها را بر سرش افراشته و عساكر در گرد آنها صف كشيده بودند و همه در بساطى جاى داشتند كه باد آنرا ميبرد و اينها از قدرت خدا عجيب نيست چون او بمقتضاى حكمت در هر امرى عالم است و امور را بر طبق آن جارى ميفرمايد و نيز گفتهاند تندى و كندى باد هم باراده او بود و پر بركت بودن اراضى شام و بيت المقدّس قبلا بيان شد و از ديوان و عناصر سركش كسانى بودند كه خداوند آنها را مسخّر آنحضرت فرموده بود و براى او غوّاصى مينمودند يعنى بقعر دريا فرو ميرفتند و جواهرات بيرون ميآوردند و كارهاى ديگر هم ميكردند از قبيل ساختمان و صنايع غريبه و اختراعات عجيبه و تصوير صور بديعه و خداوند در هر حال حافظ و نگهدار و نگهبان آنها بود كه بر حسب طبع اوّليشان پيرامون سركشى و طغيان و فساد نگردند و خداوند لطف خود را از حضرت ايّوب پيغمبر هم دريغ نفرمود وقتى كه خواند پروردگار خود را بدعاى لطيفى كه متضمّن موجب آن و موجب اجابت بود بدون عرض حاجت چون عرضه داشت خدا يا بمن ضرر جانى رسيده و تو ارحم الرّاحمينى و مطلوب خود را محوّل باراده الهى نمود گفتهاند او از اهل روم و از اولاد عيص بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام بود و زوجهاش رحمه دختر حضرت يوسف يا نواده او بود و خداوند باو عمر و مال و اولاد و احفاد
جلد 3 صفحه 571
زيادى داده بود و عوائد املاك و عدد احشام و اغنام او بحساب در نميآمد و اخيرا بمقتضاى حكمت از قبيل آزمايش مقام صبر و شكر آنحضرت و تعليم بخلق و معرفت آنها بحدّ او و قدرت خداوند تمام آنها را از او گرفت و فقير و مريض شد و او در تمام احوال صابر و شاكر بود تا كار بجائى رسيد كه زوجهاش از روى اضطرار گيسوى خود را بريد و براى او تهيّه معاش نمود و آنحضرت مطّلع از اين امر گرديد و مورد شماتت خلق شد و صبرش بپايان رسيد و دعا كرد و خداوند او را شفا داد و تمام اموال و اولادش را دو برابر باو عنايت فرمود و اين است مراد از آتيناه اهله و مثلهم معهم ولى در روايات ما به احياء كسانيكه از او فوت كرده بودند بأجلهاى خودشان پيش از بليّه و احياء كسانيكه از او هلاك شده بودند در وقت نزول بلا تفسير شده و تصريح فرمودهاند كه از او گناهى سر نزده بود و در هر حال شكر نعمت حقّ را بجا آورد و ابتلاء او براى حكم و مصالحى بود كه شمّهئى از آن ذكر شد و تحقيق اينمقال و تفصيل اين اجمال در سوره ص بيايد انشاء اللّه تعالى و اين تفضّلات اخيره الهيه رحمتى بود از خداوند نسبت باو و موجب تذكر و تنبّهى براى عبادت و اطاعت كنندگان كه بايد در تمام مراتب بلا صابر و شاكر باشند تا مشمول عنايات خاصه الهيّه شوند و ياد بايد نمود بامر الهى حضرت اسماعيل جدّ امجد حضرت ختمى مرتبت را كه صبر فرمود بر توقف در وادى غير ذى زرع و بناء كعبه و اطاعت حقّ و ترك معصيت و مفارقت پدر و اقارب و تسليم در مقام ذبح و ساير مشاق و ادريس عليه السّلام را كه صبر فرمود بر فعل طاعت و ترك معصيت و دعوت بحق و آزار خلق تا هلاك قومش و عروج او بآسمان و ذو الكفل را كه در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه او يوشع بن نون است و بنابراين ذو الكفل لقب آنحضرت بوده چون كفل بمعناى نصيب و بهره و حظّ است و باعتبار كثرت حظوظ الهيّه او ملقّب باين لقب شده و لابدّ در مشاق امور و بلايا صابر و شاكر بوده كه خداوند از هر سه ايشان توصيف بصبر فرموده و از حضرت عبد العظيم عليه السّلام و ابن عبّاس و ساير مفسّرين اقوال مختلفهئى راجع بهويّت و وجه تسميه آنحضرت باين اسم ذكر شده كه حقير نقل آنها را لازم ندانستم و خداوند تمام انبياء را داخل در محيط رحمت بىپايان خود و مستغرق در آن فرمود در دنيا و آخرت چون از صلحا بودند و عمل
جلد 3 صفحه 572
ايشان شايسته بود پس هر كس اعمال خود را شايسته نمايد برحمت بىمنتهاى حقّ واصل و مستغرق در نعمت او در دنيا و آخرت خواهد گرديد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاستَجَبنا لَهُ فَكَشَفنا ما بِهِ مِن ضُرٍّ وَ آتَيناهُ أَهلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم رَحمَةً مِن عِندِنا وَ ذِكري لِلعابِدِينَ (84)
پس ما اجابت كرديم از براي او و بر طرف نموديم آنچه که به او بود از ضررها، و داديم به او اهل او را و مثل اهل او با اهل او از روي رحمت از نزد ما، و يادآوري از براي عبادت كنندهگان.
(فَاستَجَبنا لَهُ): در آيه قبل و لو به صورت دعا نبوده بنحو اخبار بوده مثل كسي که نزد بزرگي در دل ميكند و غرضش اينکه است که رفع گرفتاري او را بكند لذا ميفرمايد ما اجابت دعاء او را كرديم که البته هر دعائي اجابت دارد چنانچه ميفرمايد: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادعُونِي أَستَجِب لَكُم» مؤمن آيه 62. و البته وعده الهي تخلف پذير نيست بلكه از حكم بليّات مؤمنين اينکه است که بروند در خانه خدا و دعاء و تضرّع نمايند، و اگر هم صلاح در اجابت او نيست در قيامت به اضعاف مضاعف به او عنايت ميفرمايد که آرزو ميكند اي كاش يك دعاء من اجابت نشده بود.
(فَكَشَفنا ما بِهِ مِن ضُرٍّ): چه ضرر بدني که بكلي رفع امراض او شد و چه ضرر مالي که تمام اموالش به او برگشت با زياده حتي دارد در خبر:
جبرئيل آمد و چشمه آبي بود که از برف سفيدتر و از عسل شيرينتر و از كافور خوشبوتر از آن آب نوشيد و در آن چشمه غسل كرد و بكلّي امراض او زايل شد، و حسن و جمالي پيدا كرد که صورتش مثل ماه ليلة البدر شد، و دو حلّه بهشتي آورد و به او پوشانيد و بر او ملخ طلا باريد، و دو چاه عظيم داشت يكي مملوّ از طلا شد و ديگري از نقره، و چهل هزار شتر و بيست هزار ناقه، و چهل هزار گاو ماده و چهل هزار گاو نر و چهار هزار ميش و چهار هزار بز، و پنج هزار بنده و پنج هزار كنيز و چهار هزار وكيل داشت بر ضياع او که اجرت هر كدام در
جلد 13 - صفحه 229
هر ماهي صد مثقال طلا بود تماما به او عطا فرمود خداوند.
(وَ آتَيناهُ أَهلَهُ): چه آنهايي که قبلا از دنيا رفته و چه آنهايي که در اينکه بليّات هلاك شدند تمام زنده شدند.
(وَ مِثلَهُم مَعَهُم): و مطابق عمر گذشته او به او عمر عنايت فرمود و مطابق اولادهاي زنده شده به او اولاد مرحمت فرمود که گفتند دوازده پسر و دوازده دختر داشت و مالك تمام شام شدند.
(رَحمَةً مِن عِندِنا) که به بنده صابر عنايت ميفرمايد:
صبر تلخ آمد و لكن عاقبت
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 84)- این آیه میگوید: «به دنبال این دعای ایّوب، خواستهاش را اجابت کردیم و رنج و ناراحتی او را برطرف ساختیم» (فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ).
«و خانواده او را به او باز گرداندیم، و همانندشان را به آنها افزودیم» (وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ).
«تا رحمتی از ناحیه ما (بر آنها) باشد و هم یاد آوری و تذکری برای عبادت کنندگان پروردگار» (رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْری لِلْعابِدِینَ).
ج3، ص185
تا مسلمانان بدانند مشکلات هر قدر زیاد باشد و گرفتاریها هر قدر فراوان و دشمنان هر قدر فشرده باشند باز با گوشهای از لطف پروردگار همه اینها برطرف شدنی است، نه تنها زیانها جبران میشود بلکه گاهی خداوند به عنوان پاداش صابران با استقامت همانند آنچه از دست رفته نیز بر آن میافزاید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم